خانه بنده بسی تنگ تر از یک غاره
که در آنند دو جین بچه آتشیاره
ارسلان نعره زند هر دم و فریاد کشد
که چرا کرد صمد دفتر من را پاره
آنچنان گوشخراش است صدایش که بود
رعب انگیزتر از غرش صد طیاره
راحله نیز شکایت به من آرد که رضا
از چه با غیظ و غضب کرد مرا نظاره
اکبری نیز که در خیره سری اعجوبه ست
شاخ و شانه کشد از بهر همه همواره
پسر دیگر من هم لش و ولگرد بود
می کشد از پی هم عربده چون میخواره
هی ز من پول طلب کند و گر ندهم
طرفه العین به رویم بکشد قداره
میکند خرج تراشی ز برای چاکر
پسر بی ادب و بی هنر و بیکاره
می پرد این سو و آن سو چو وروجک نرگس
هی زند دور خودش چرخ چنان سیاره
گر که فریاد بر آرم که دمی ساکت شو
اشک چون مشک ز چشمش بزند فواره
فائزه ریش مرا چسبد و هی زوزه کشد
تا که پولش بدهم او بخرد گوشواره
گر که پولش ندهم لج کند و بگذارد
خانه را روی سرش دختر آتشپاره
هر چه را که دم دستش برسد با سرعت
میکند پرت چنان ترکش صد خمپاره
زر زر راضیه هم گوش مرا برد دگر
بس که بی وقفه شکایت کند از رخساره
بچه کوچک ما نیز همه شب تا صبح
هی دمادم بکشد جیغ توی گهواره
بس که غوغا و الم شنگه بپا هست اینجا
ترکیده است دگر مغز من بیچاره
دم به دم گرگ صفت بر سر هم می ریزند
محسن و بیژن و هوشنگ و شهین و ... ساره
این زند بر سر آن،آن زند بر سر این
جنگ مغلوبه شود از همه سو یکباره
جار و جنجال بلند است بدانسان اینجا
همچو آواز دهل یا که دو صد نقاره
بیم آن است که دق مرگ شوم زیرا نیست
از برای من بیچاره چو راه چاره
ناگهان در وسط لنگه ی در سبز شود
باز همسایه ما آن زنک مکاره
بس که بد هیبت و پر چانه و تخس و موذی است
ملک الموت هم از دیدن او بیزاره
حتم دارم که بود نابغه در حیله گری
وبه ابلیس دهد درس یقینا آره
عاطفه نیز ز نیشگون زری جیغ کشد
که ز جیغش بشود بند دل من پاره
من که سرسام گرفتم،چه کنم ای یاران؟
نیست اعصاب من از آهن و سنگ خاره
راستی،خانه من نیست چو تیمارستان؟
این سوالی است که مخلص ز شماها داره!
نظرات شما عزیزان:
اشکهای چشمامو ببین که میریزه به پای تو
بازم که بیقرارمو دلواپسی نگاه تو
تموم هستی منی بمون همیشه پیش من
اگر شدم عاشق تو نزار بیتاب بمونم
لا لایی شبام تویی نزار که بی خواب بمونم
دارم برات شعر میخونم شاید به یادم بمونی
فقط یه چیز اذت میخوام همیشه عاشق بمونی
دوست دارم خیلی کمه ولی جز این چیزی نبود
واژه ها رو ولش کنیم عشقمو از چشام بخون
aali bud
موضوعات مرتبط: شعر ، ،
برچسبها: خانه , تیمارستان , خانه است یا تیمارستان , بچه های شلوغ ,
تاريخ : چهار شنبه 4 مرداد 1391 | 16:14 | نویسنده : spring girl |