در حضور خارها هم میشود یک یاس بود،

                                                  در هیاهوی مترسکها پر از احساس بود
میشود حتی برای دیدن پروانه ها،

                                                 شیشه های مات یک متروکه را الماس بود
دست در دست پرنده، بال در بال،

                                                 نسیم ساقه های هرز این بیشه را داس بود
کاش میشد حرفی از "کاش میشد" هم نبود،

                                                 هر چه بود احساس بود و عشق و یاس بود



موضوعات مرتبط: عکس ، ،

تاريخ : یک شنبه 21 تير 1394 | 22:16 | نویسنده : spring girl |

گـاهـى …

دلـت”بـه راه” نیسـت !!

ولـى سـر بـه راهـى …

خـودت را میـزنـى بـه “آن راه” و میـروى …

و همـه ، چـه خـوش بـاورانـه فکـر میکننـد …

کـه تــــو … “روبـراهـى”….!



تاريخ : جمعه 12 تير 1394 | 22:59 | نویسنده : spring girl |

وقتی دلت گرفته باشه …

تمام آرامش یک ساحل را هم به تو بدهند …

باز هم دل تو بارانیست …

خیس تراز دریا خراب تر از امواج .



تاريخ : جمعه 12 تير 1394 | 22:52 | نویسنده : spring girl |

باور کن…

من هم خدایی دارم…

تو دلم را بشکن…

او هوایم را دارد…

روزی یک جایی…

دلت را می شکند…



تاريخ : پنج شنبه 11 تير 1394 | 19:16 | نویسنده : spring girl |

مهربان باش …

مهربان باش که در آن پس این پنجره ی سبز قشنگ …

مهربان است کسی با من و تو …

چه قشنگ است نگاهی که به مهر …

بگشایی به همه…



تاريخ : پنج شنبه 11 تير 1394 | 18:19 | نویسنده : spring girl |

ای خدا باوا بسه هی ب ما میگن خوشگل........



تاريخ : دو شنبه 25 خرداد 1394 | 1:20 | نویسنده : spring girl |

زمان چیز بسیار عجیبیست...

میدود...

میرود...
ودوست داشتنی ترین آدمهای زندگی ات کهنه میکند یا عوض

بعضی ها یا تغییر میکنند یا حقیقت دورونشان مشخص میشود!!!

زمان دیر یا زود به تو ثابت میکن کدام یک از دوستانت ماندنی اند وکدامشان رفتنی!!!

من دعا خواهم کردزمان بگذرد و دنیا پر شود از آدمهای واقعی....

آدم هایی که نه زمان انها را عوض میکند نه زمین.......



تاريخ : دو شنبه 25 خرداد 1394 | 1:10 | نویسنده : spring girl |

باران می بارید...
كودك نگاهی به سوراخ چكمه اش انداخت!
لبخندی زد
سرش را رو به آسمان كرد وگفت: " خدایا گریه نكن "
" امشب می دوزمش...!"



موضوعات مرتبط: شعر ، آرامش ، زندگی ، نیایش با خدا ، نم نم باران ، ،
برچسب‌ها: کودک , چکمه , باران , ترنم باران ,

تاريخ : یک شنبه 24 خرداد 1394 | 23:46 | نویسنده : spring girl |

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااامـــ

اقا ما اومدیم

کنکورم تموم شد رفتـ.

چی؟؟

اره سلام رسوند

دیه من هستم تاااااااااااااااااا همیشه

شما یه وقت نظر ندینا جوش میزنین والا.....



تاريخ : یک شنبه 24 خرداد 1394 | 23:39 | نویسنده : spring girl |

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام

سلاممو بلند کنم تا به اندازه ی اون مدتی که نبودم برسه گرچه کمه......

خیلی وقت بود سری به وبلاگم نزده بودم و یجورایی دلم واسش تنگیده بود امشبم نمیدونم چی شد یادش افتادم...

از همه دوستانی که نظر گذاشتن ممنونم به بیشتر نظرات جواب دادم کسایی هم که نظراتشون بی جواب مونده واقعا معذرت میخوام

واسه دلیل غیبتم باید بگم فوق العاده درگیرم درگیر درس و اینا ....

کنکوری هستیم دیگه ...

برام دعا کنین رشته ای که ارزوشو دارم بیارم سخته اما تلاش میکنم ایشالله خدا یاریمون کنه البته نه فقط خودموها همه ی کسایی که پشت س کنکورن و میخوان برن دنبال اینده و ارزوهاشون برسن و موفق باشن....

منم دیگه کمتر میام ولی شما وبمو فراموش نکنینا منتظر نظرات قشنگتون هستم....



برچسب‌ها: اطلاییه , ترنم باران ,

تاريخ : دو شنبه 3 آذر 1393 | 20:53 | نویسنده : spring girl |

 

 

بیصدا میشکند کاسه ی آرزوهای این طفلکِ بیچارهِ دلم...
و چه عظیم است غم...نانِ خیال...
چه بلند است...صدای من و تنهایی من...
و چه کوتاه نخِ حوصله ات...و چه نزدیک نفسِ آخر من...
و خدا نزدیک است...!

 

این مطلب نظر یکی از دوستان خوبم دختر بهاریه ب نظرم زیبا بود ک گذاشتم 

ممنون دختر بهاری...



موضوعات مرتبط: آرامش ، عشق ، زندگی ، امیدواری ، ،
برچسب‌ها: دل , دل شکستن , نفس اخر , خدا , خدا نزدیک است ,

تاريخ : جمعه 28 شهريور 1393 | 18:24 | نویسنده : spring girl |

 

بچـــه کـــه بـــاشی …

از “نقـــاشی”هـــایتـــ هـــم …

مــی‌ تــواننــد بـــه روحیـــاتــ و درونیـــاتتــ پی ببــرنـــد ،

بـــزرگ کـــه مــی‌ شـــوی …

از حــرفهـــایتـــ هـــم نمــی‌ فهمنـــد تـــوی دلتــ چـــه خبـــر استــ !



موضوعات مرتبط: آرامش ، زندگی ، زندگی ما آدما ، ،
برچسب‌ها: بچـــه کـــه بـــاشی , نقاشی , بزرگ شدن , ترنم باران ,

تاريخ : سه شنبه 10 تير 1393 | 13:35 | نویسنده : spring girl |

تاريخ : سه شنبه 10 تير 1393 | 13:32 | نویسنده : spring girl |

 


 

ﺩﻟﻢ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ !


 ﺍﺯ ﺑﺎﻡ ﺑﺮ ﺳﻨﮕﻔﺮﺵ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ...


.


.


.


.


 ﺳﻘـــــــــــﻮﻁ ﺁﺯﺍﺩ

 



موضوعات مرتبط: آرامش ، امیدواری ، زندگی ما آدما ، ،
برچسب‌ها: پرواز , سقوط , سقوط ازاد , ترنم باران ,

تاريخ : جمعه 30 خرداد 1393 | 10:51 | نویسنده : spring girl |

  تولــــــــــــــــــــــــد تولـــــــــــــــــــد تولـــــــــــــدم مبــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارکـ....

بیــــــــــــــــام شمعــــــــــــــارو فــــــــــــــــــوت کنم که 123456789 سال زنده باشم

تولــــــــــــــــــــــــــــــــد مطهره جوووووون بر خودم مبــــــــــــــــــــــــــــــــــــارک..

 



موضوعات مرتبط: عکس ، شعر ، داستان ، اس ام اس ، آرامش ، عشق ، زندگی ، آرزو ، نیایش با خدا ، نم نم باران ، امیدواری ، مادر ، زندگی ما آدما ، طنز ، ،
برچسب‌ها: تولـــــــــــــدم مبــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارکـ , ترنم باران ,

تاريخ : جمعه 26 ارديبهشت 1393 | 19:59 | نویسنده : spring girl |

 تولــــــــــــــــــــــــد تولـــــــــــــــــــد تولـــــــــــــدم مبــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارکـ....

بیــــــــــــــــام شمعــــــــــــــارو فــــــــــــــــــوت کنم که 123456789 سال زنده باشم

تولــــــــــــــــــــــــــــــــد مطهره جوووووون بر خودم مبــــــــــــــــــــــــــــــــــــارک..

 



موضوعات مرتبط: عکس ، شعر ، داستان ، اس ام اس ، مطالب خواندنی ، آرامش ، عشق ، زندگی ، آرزو ، نیایش با خدا ، نم نم باران ، امیدواری ، مادر ، زندگی ما آدما ، طنز ، ،
برچسب‌ها: تولـــــــــــــدم مبــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارکـ , ترنم باران ,

تاريخ : سه شنبه 26 ارديبهشت 1393 | 19:52 | نویسنده : spring girl |

 

 

 

با خوبی ها و بدی ها، هرآنچه که بود؛ برگی دیگر از دفتر روزگار ورق خورد

برگ دیگری از درخت زمان بر زمین افتاد، سالی دیگر گذشت

روزهایت بهاری و بهارت جاودانه باد . . .

 



موضوعات مرتبط: اس ام اس ، ،
برچسب‌ها: نوروزتون مبــــــــــــــــــــارکـ , , ترنم باران ,

تاريخ : چهار شنبه 28 اسفند 1392 | 13:20 | نویسنده : spring girl |

 

قاضی روی میز خم شد: خب دخترم؛ دلت می خواد با مادرت زندگی کنی یا پدرت؟

دخترک زیر چشمی به قاضی نگاه کرد. چشم گرداند

چند لحظه به زن و مرد خیره ماند.

قاضی از مرد و زن خواست که برای چند دقیقه دادگاه را ترک کنند.

دخترک با نگاه، رفتن آنها را دنبال کرد تا در بسته شد.

قاضی از جا بلند شد.

رفت و روی صندلی کنار او نشست: خب؟!

دخترک آه کشید: گیج شدم.

قاضی خم شد و همان طور که موی اورا نوازش می کرد، پرسید: چرا؟

دخترک رو به او کرد: آخه سارا میگه خودمو نصف کنم. یه نصفه رو بدم به پدر نصفه ی دیگرو به مادر. این طوری هیچ کدوم تنها نمی مونن. مگه نه؟

 



موضوعات مرتبط: داستان ، مطالب خواندنی ، زندگی ، ،

تاريخ : جمعه 9 اسفند 1392 | 17:31 | نویسنده : spring girl |

خیلی خیلی قشنگه حتما بخونید 

با سلام ,

 
خدا جان , حرفهایم را توی نیم ساعت باید براتان بنویسم
 
خودتان میبینید که برای پیدا کردن هر کدام از حرف ها روی این صفه کلید چقدر عرق میریزم
 
خداجان , از وقتی پسر همسایه پولدارمان به من گفت که شما یک ایمیل داری که هر روز چکش میکنید هم خوشحال شدم , هم ناراحت
 
خوشحال به خاطر اینکه می توانم درد دلم را بنویسم 
 
و ناراحت از اینکه ما که توی خانه مان کامپیوتر نداریم
 
ما توی خانه مان دو تا اتاق داریم 
 
یک اتاق مال آقا جان و ننه مان است 
 
یکی هم مال من و حسن و هادی و حسین و زهرا و فاطمه و ننه بزرگ ....
 
 

ادامه مطلب

تاريخ : یک شنبه 1 دی 1392 | 17:46 | نویسنده : spring girl |

 

 

می توان در قاب خیس پنجره

چك چك آواز باران را شنید 

می توان دلتنگی یك ابر را

در بلور قطره ها بر شیشه دید 

می توان لبریز شد از قطره ها

مهربان و بی ریا و ساده بود 

می توان با واژه های تازه تر

مثل ابری شعر باران را سرود

می توان در زیر باران گام زد

لحظه های تازه ای آغاز كرد

پاك شد در چشمه های آسمان

زیر باران تا خدا پرواز كرد



تاريخ : یک شنبه 17 آذر 1392 | 19:16 | نویسنده : spring girl |

 ببار باران !

یاریم کن و بپوشان اشکهایم را 

نمیدانم تو بیشتر دلتنگی یا من ؟ 

تو همراه دلتنگی هایت فریاد میزنی 

اما من محکوم به سکوتم 

این است فرق من با تو 

آنقدر احساس و صبرم سرد و گرم شده اند 

که 

بیچاره دلم در حال انفجار است ، طفلک به تنگ آمده ..........

 



موضوعات مرتبط: آرامش ، نم نم باران ، زندگی ما آدما ، ،
برچسب‌ها: باران , ببار باران , اشک , دلتنگی , ترنم باران ,

تاريخ : دو شنبه 29 مهر 1392 | 17:15 | نویسنده : spring girl |

 پشت چراغ قرمز تو ماشین داشتم با تلفن حرف میزدم و برای طرفم شاخ و شونه میکشیدم

که نابودت میکنم ! به زمینو زمان میکوبمت تا بفهمی با کی در افتادی!

زور ندیدی که اینجوری پول مردم رو بالا میکشی و... خلاصه فریاد میزدم که دیدم

یه دختر بچه یه دسته گل دستش بود و چون قدش به پنجره ی ماشین نمی رسید

هی می پرید بالا و میگفت آقا گل ! آقا این گل رو بگیرید...

منم در کمال قدرت و صلابت و در عین حال عصبانیت داشتم داد میزدم و هی هیچی نمیگفتم

به این بچه ی مزاحم! اما دخترک سمج اینقد بالا پایین پرید که دیگه کاسه ی صبرم لبریز شد

و سرمو آوردم از پنجره بیرون و با فریاد گفتم: بچه برو پی کارت ! من گـــل نمیخـــرم !

چرا اینقد پر رویی! شماها کی میخواین یاد بگیرین مزاحم دیگران نشین و ...

دخترک ترسید و کمی عقب رفت! رنگش پریده بود ! وقتی چشماشو دیدم ناخودآگاه ساکت شدم! نفهمیدم چرا یک دفعه زبونم بند اومد! البته جواب این سوالو چند ثانیه بعد فهمیدم!
ساکت که شدم و دست از قدرت نمایی که برداشتم، اومد جلو و با ترس گفت:

آقا! من گل نمیفروشم!آدامس میفروشم! دوستم که اونورخیابونه گل میفروشه! این گل رو برای شما ازش گرفتم

که اینقد ناراحت نباشین! اگه عصبانی بشین قلبتون درد میگیره

و مثل بابای من میبرنتون بیمارستان، دخترتون گناه داره ...
دیگه نمیشنیدم! خدایا! چه کردی با من! این فرشته ی کوچولو چی میگه؟!
حالا علت سکوت ناگهانیمو فهمیده بودم! کشیده ای که دخترک با نگاه مهربونش بهم زده بود، 

توان بیان رو ازم گرفته بود! و حالا با حرفاش داشت

خورده های غرور بی ارزشمو زیر پاهاش له میکرد!

یه صدایی در درونم ملتمسانه میگفت: رحم کن کوچولو! آدم از همه ی قدرتش که برای زدن یک نفر استفاده نمیکنه! ... اما دریغ از توان و نای سخن گفتن! 

تا اومدم چیزی بگم، فرشته ی کوچولو، بی ادعا و سبکبال ازم دور شد!

اون حتی بهم آدامس هم نفروخت!

هنوز رد سیلی پر قدرتی که بهم زد روی قلبمه! چه قدرتمند بود!



موضوعات مرتبط: داستان ، آرامش ، زندگی ، ،

تاريخ : یک شنبه 21 مهر 1392 | 18:10 | نویسنده : spring girl |

تاريخ : پنج شنبه 18 مهر 1392 | 10:29 | نویسنده : spring girl |

 آدمها را از روی عکس‌هایشان نشناسید،


  آدمها از بی‌حوصله گی‌‌‌هایشان از خستگی هایشان عکس نمی‌گیرند.. 



موضوعات مرتبط: آرامش ، زندگی ، امیدواری ، زندگی ما آدما ، ،
برچسب‌ها: آدما , عکس , زندگی , غم , ظاهر , ترنم باران ,

تاريخ : دو شنبه 15 مهر 1392 | 22:8 | نویسنده : spring girl |

   چقدر این دوست‌داشتن‌های بی‌دلیل



  خوب است...


  مثل همین باران بی‌سوال


  که هی می‌بارد ...


  که هی آرام و شمرده شمرده


  می‌بارد..
 
 


موضوعات مرتبط: نم نم باران ، زندگی ما آدما ، ،
برچسب‌ها: بی سوال , باران , آرام , ترنم باران ,

تاريخ : دو شنبه 15 مهر 1392 | 21:54 | نویسنده : spring girl |

 

 

 

وقتی از آسمون ها پنبه میاد

دل من سکوت رو فریاد میزنه

همه جا سپید میشه

نرم و لطیف

دل من تنگ میشه و

هی می باره

نمیشه سکوت رو فریاد بزنم

آخه دلتنگی دیگه توی دلم جا نمیشه

میخوام از جاده بگم و لحظه های بی کسی

از همه فاصله ها که زیر این برف سپید قایم میشه

همه جا ساکته و من تو دلم قیامته

میخوام از چشمات بگم که واس من نهایته

برف میاد گوله گوله...دلم چقدر یخ کرده

همه جا ساکته اما گوش من عادت کرد

 

 

 



موضوعات مرتبط: آرامش ، عشق ، زندگی ، آرزو ، زندگی ما آدما ، ،
برچسب‌ها: آسمون , اشک , تنهایی , عاشق , سکوت , دلتنگی , چشام , ترنم باران ,

تاريخ : چهار شنبه 10 مهر 1392 | 21:41 | نویسنده : spring girl |

 

 

پادشاه پیری بود که می خواست یکی از سه پسر خود را برای سلطنت آینده انتخاب کند. روزی، سه شاهزاده را صدا کرد و به هر سه نفر مبلغ یکسانی پول داد و از آنها خواست که قبل از عصر همین روز، چیزی بخرند و با آنها یک اتاق را پر کنند.

شاهزاده اول بسیار فکر کرد و با تمام پول برگ نیشکر خرید. اما با این برگها فقط یک سوم اتاق را پر کرد.

شاهزاده دوم با این پول پوشال ارزانتر خرید. اما با این پوشالها فقط نیمی از اتاق را پر کرد.

نزدیک بود آسمان تاریک شود. شاهزاده کوچک با دست خالی برگشت، دیگران بسیار تعجب کردند و از او پرسیدند: "تو چه خریده ای؟" او گفت: "در راه یک یتیم را دیدم که شمع می فروشد. همه پول را به او دادم و فقط چند شمع را خریدم.."

اما وقتی که شمع ها را روشن کرد، نور آنها همه اتاق را روشن کرد....



موضوعات مرتبط: داستان ، زندگی ما آدما ، ،
برچسب‌ها: شمع , زندگی , داستان , ترنم باران ,

تاريخ : چهار شنبه 10 مهر 1392 | 20:11 | نویسنده : spring girl |

 

 

آری اغاز


                دوست داشتن است


گر چه پایان راه ناپیداست    


                        من به پایان دگر نیندیشم 


 که همین

                                                     دوست داشتن زیباست 

 



موضوعات مرتبط: آرامش ، زندگی ، ،
برچسب‌ها: آغاز , دوست داشتن , زندگی , پایان , ترنم باران ,

تاريخ : چهار شنبه 10 مهر 1392 | 19:2 | نویسنده : spring girl |

 از کودک فال فروش پرسیدم چه میکنی ؟

گفت از حماقت انسان ها تکه نانی در می آورم !

این ها از منی که در امروز خودم مانده ام ، فردایشان را می خواهند …



موضوعات مرتبط: زندگی ، زندگی ما آدما ، ،
برچسب‌ها: کودک فال فروش , غم , زندگی , ترنم باران ,

تاريخ : چهار شنبه 27 شهريور 1392 | 15:35 | نویسنده : spring girl |

  یاد گرفته ام تنهایی را به بودن درجمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم

 یاد گرفته ام که بااحمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش زندگی کند 
 یاد گرفته ام با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه میکند 
 یاد گرفته ام از حسود دوری کنم چون حتی اگر دنیا را به او تقدیم کنم باز هم از من بیزار خواهد بود 
 


موضوعات مرتبط: آرامش ، امیدواری ، زندگی ما آدما ، ،
برچسب‌ها: یاد گرفتم , تنهایی , دنیای احمقانه آدمها , روحم , خودم , زندگی , ترنم باران ,

تاريخ : پنج شنبه 21 شهريور 1392 | 18:31 | نویسنده : spring girl |

تاريخ : پنج شنبه 21 شهريور 1392 | 18:10 | نویسنده : spring girl |

 

 

  خدایا!!!!

  توخیلی بزرگی ومن خیلی کوچک،جالب اینجاست توبه

  این بزرگی هیچ وقت منوبه این کوچکی 

             فراموش نمیکنی

    ولی من به این کوچکی تورابه این بزرگی گاهی

            فراموش  میکنم!!! 



موضوعات مرتبط: آرامش ، زندگی ، نیایش با خدا ، ،
برچسب‌ها: خدا , بزرگی خدا , من کوچکم , نیایش با خدا , خدایا منو ببخش , ترنم باران ,

تاريخ : چهار شنبه 20 شهريور 1392 | 17:17 | نویسنده : spring girl |

 خدایـــــــــا تو را عاشـــــــق دیدم وغریبــــــــانه عاشــــــــقش شدم



تو رابخشـــــــنده دیدم وگناهـــــــــکار شدم



خدایــــــــا تــــو را گــــــــرم دیدم ودرســــــرد ترین لحظات عمرم به سراغت آمدم



تو مرا چگونـــــــــه دیــــــــدی که وفادار مانـــــــدی؟؟

 



موضوعات مرتبط: آرامش ، زندگی ، نیایش با خدا ، ،
برچسب‌ها: خدا , راز و نیاز با خدا , وفادارترین خدا , ترنم باران ,

تاريخ : چهار شنبه 20 شهريور 1392 | 17:7 | نویسنده : spring girl |

تاريخ : چهار شنبه 20 شهريور 1392 | 16:49 | نویسنده : spring girl |

 

 کاش میشد........

بچگی را زنده کرد

کودکی شد،کودکانه گریه کرد

” قهر قهر تا قیامت” را سرود

آن قیامت، که دمی بیش نبود

فاصله با کودکی ها مان چه کرد ؟

کاش میشد ..............، بچگانه خنده کرد. 

 

 

 

حاضرم دنیامو بدم و برگردم به دنیای قشنگ بچگیام ...



موضوعات مرتبط: شعر ، آرامش ، زندگی ، ،
برچسب‌ها: کاش میشد , کودکی , بچگی , قهر کودکی , ترنم باران ,

تاريخ : سه شنبه 19 شهريور 1392 | 11:9 | نویسنده : spring girl |

 دختران فرشتگانی هستند از آسمان

برای پر کردن قلب ما با عشق بی پایان

 

خداوند لبخند زد
دختر آفریده شد!
لبخند خدا روزت مبارک



موضوعات مرتبط: اس ام اس ، مطالب خواندنی ، ،
برچسب‌ها: دختر , روز , دختر , ترنم باران ,

تاريخ : یک شنبه 16 شهريور 1392 | 12:10 | نویسنده : spring girl |

 

 

پُــرم از اشـــکــ…

آنــقـَــدر کــه

دنـیـــــا بـایـد چتـــر بر سـَرش بگیـــرد

بـا احـتـیــــاط مـرا ورق بِـزند …..


 



موضوعات مرتبط: آرامش ، زندگی ، ،
برچسب‌ها: من , زندگی , تنهایی , خودم , دنیا , ترنم باران ,

تاريخ : یک شنبه 17 شهريور 1392 | 11:36 | نویسنده : spring girl |

 سلاااااااااااااااااااااااااااااااام 

من اومدم خوش اومدم 

آره یه چند مدت مسافرت بودم 

خیلی خیلی خیلی خوش گذشت 

الان اومدم با آپ های جدید البته الان نه فقط اومدم حضورمو اعلام کنم و برم و بیام 

از دوستانی که در نبودم نظر گذاشتن تشکر ویژه دارم واقعا ممنون که بهم سر زدین 

خب فعلا 

بابـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــای 



تاريخ : پنج شنبه 14 شهريور 1392 | 22:52 | نویسنده : spring girl |
 
آدماازجنس برگن… 
گاهی سبزن گاهی پاییزن وزردن… 
زمستون دیده نمیشن تابستون سایبون سبزن… 
آدماخیلی قشنگن!حیف ک هرلحضه ی رنگن… 
 


موضوعات مرتبط: آرامش ، زندگی ، زندگی ما آدما ، ،
برچسب‌ها: آدماازجنس برگن , یکرنگی , زندگی , ترنم باران ,

تاريخ : پنج شنبه 31 مرداد 1392 | 16:11 | نویسنده : spring girl |

 

تنهایی بهتر است
 
خودتی خودت
 
حداقل روحت آسایش بیشتری دارد
 
نگرانی كمتری داری
 
و میتوانی برای خودت باشی
 
هیچ كس دیگر به با هم بودن های قدیم اعتقاد ندارد
 
همه میخواهند تو را از سر خود باز كنند
 
كاش كمی عوض میشدیم


موضوعات مرتبط: آرامش ، عشق ، زندگی ، زندگی ما آدما ، ،
برچسب‌ها: تنهایی بهتر است , تنهایی , بیخیالی , زندگی , ترنم باران ,

تاريخ : پنج شنبه 31 مرداد 1392 | 15:55 | نویسنده : spring girl |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 31 صفحه بعد