می دانی؟
موضوعات مرتبط: آرامش ، زندگی ، ،
برچسبها: تعطیل است , زندگی , افکار , سخن , حسین پناهی , ترنم بارن ,
تاريخ : چهار شنبه 8 خرداد 1392 | 16:13 | نویسنده : spring girl |
بگذار تا ببارد باران
باران وهمناک
در ژرفی شب
این شب بی پایان
بگذار تا ببارد باران
اینک نگاه کن
از پشت پلک پنجره
تکرار پر ترنم باران را
و گوش کن که در شب
دیگر سکوت نیست
بشنو سرود ریزش باران را
کامشب به یاد تو می آرد
گویی صدای سم سواران را
امشب صفای گریه من
سیلاب ابرهای بهاران است
این گریه نیست
ریزش باران است
آواز می دهم
ایا کسی مرا
از ساحل سپیده شبها صدا نزد ؟
از پشت پلک پنجره می دیدم
شب را و قیر گونه قبایش را
دیدم نسیم صبح
این قیر گونه گیسوی شب را
سپید میسازد
و اقتدار قله کهسار دوردست
در اهتزاز روشنی آفتاب میخندد
در دوردستها
باریده بود بارانی
سنگین و سهمناک
و دست استغاثه من
سدی نبود سیل مهیبی را که می آمد
و آخرین ستون
از پایداری روحم را
تا انتهای ظلمت شب
انتهای شب می برد
آری کسی مرا از ساحل سپیده شبها صدا نزد
حمید مصدق
موضوعات مرتبط: شعر ، زندگی ، ،
برچسبها: باران , شیشه , بخار , پاک , نسیم , گیسوی صبح , ترنم باران ,
تاريخ : سه شنبه 7 خرداد 1392 | 11:14 | نویسنده : spring girl |
گاه در صبر و سکوت بر سر درد ،
قدرتی است که در بیتابی فریاد نیست
استاد دکتر علی شریعتی
موضوعات مرتبط: آرامش ، زندگی ، ،
برچسبها: سکوت , سخن بزرگان , دکتر علی شریعتی , صبر , زندگی , ترنم باران ,
تاريخ : سه شنبه 7 خرداد 1392 | 10:57 | نویسنده : spring girl |
برچسبها: قصه ی عشق دستمال کاغذی , دستمال کاغذی و اشک , عشق , شعر , ترنم باران ,
تاريخ : سه شنبه 7 خرداد 1392 | 10:41 | نویسنده : spring girl |
موضوعات مرتبط: آرامش ، زندگی ، ،
برچسبها: باران , پرواز , زندگی , ترنم باران ,
تاريخ : دو شنبه 6 خرداد 1392 | 10:14 | نویسنده : spring girl |
موضوعات مرتبط: آرامش ، زندگی ، امیدواری ، زندگی ما آدما ، ،
برچسبها: آدمک , تنهایی , خدا , بخند , دنیا , زندگی , ترنم باران ,
تاريخ : دو شنبه 6 خرداد 1392 | 10:8 | نویسنده : spring girl |
سلااااااااااااااااااااااااااااااااام
من رسما برگشتم با یه عالمه آپ باحال
از دوستایی که تو این مدت منو تنها نذاشتن واقعا متشکرم
ایشالله جبران کنم
مدرسه ها هم تموم شد و ما یه نفس راحـــــــــــــــــــــــــــت میکشیم آخیش
برچسبها: ترنم باران ,
تاريخ : دو شنبه 6 خرداد 1392 | 9:45 | نویسنده : spring girl |
شانه هایت، ستون محکمی است پناهگاه امن خانه را.
دست در دستانم که میگذاری، خون گرم آرامش، در کوچه رگهایم میدود.
در برابر توفانهای بیرحم زندگی میایستی؛ آنچنانکه گویی هر روز از گفتوگوی کوهستانها باز میآیی.
لبخند پدرانهات، تارهای اندوه را از هم میدراند.
تویی که صبوریات، دلهای ناامید را سپیدهدم امیدواری است. مرامنامه دریا را روح وسیعت به تحریر میآید؛ آن هنگام که ابرهای دلتنگی، پنجرههای خانه را باران میپاشند.
آسمان همواره بوسه بر پیشانی بلندت را آرزومند است.
پــــــــــــدر عزیزم
پشتم به تو گرم است. نمیدانم اگر تو نبودی، زبانم چطور میچرخید، صدایت نزنم!
راستش را بخواهی، گاهی، حتی وقتی با تو کاری ندارم، برای دل خودم صدایت میزنم؛ بابا!
آنقدر با دستهایت انس گرفتهام که گاهی دلم لک میزند، دستانم را بگیری.
هر بار دستانم را میگیری، خیالم راحت میشود؛ میدانم که هوایم را داری و من میان ازدحام غریبی، گم نمیشوم و تو هیچ وقت دستم را رها نمیکنی... .
این گل تقدیم به همه باباهای دنیا به خصوص بابای گل خودم که عاشقشم و همتا نداره
موضوعات مرتبط: شعر ، مطالب خواندنی ، آرامش ، زندگی ، ،
برچسبها: پدر , روز , پدر , متن ادبی درباره روز پدر , پشتگرمی من , پناهگاه امن خانه , ترنم باران ,
تاريخ : پنج شنبه 2 خرداد 1392 | 10:48 | نویسنده : spring girl |